سنگ شکاف میکند ، در هوس ِ لقای تو
جان پروبال میزند ، در طَرَب ِ هوای تو
آتش آب می شود ، عقل خراب می شود ،
دشمن ِ خواب می شود ، دیدهٔ من برای تو ..
بند مکن رَوَنده را ، گریه مکن تو خنده را
جور مکن که بنده را ، نیست کسی به جای تو
عشق درآمد از دَرَم ، دست نهاد بر سرم
دید مرا که بی تو اَم ، گفت مرا که : « وای ِ تو!» ...
: